بهشت!!!

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت.
مرد جلو رفت و
از فرشته پرسید:? این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟?
فرشتـه جواب
داد:? می خواهم با این مشعـل بهشت را آتش بـزنم و با این سطل آب، آتش های
جهنم را خاموش کنم. آن وقت ببینم چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد!?
+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 0:0 توسط S ، دختري دور از سرزمين آريا
|
یاد از ان روز که در صفحه ی شطرنج دلم